Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@01:26:22 GMT

ای کاش؛ این همه عاشق در محرم ۶۱ اینجا بودند!

تاریخ انتشار: ۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۲۹۱۴۳

ای کاش؛ این همه عاشق در محرم ۶۱ اینجا بودند!

به گزارش خبرگزاری فارس از بجنورد، مهدیه یزدانی؛ هشتمین شب از اولین ماه قمری، همیشه دل‌آشوبه‌ای گریبان گیرم است، چرا و کذایش را نمی‌دانم و می‌گذارم پای دلتنگی‌های هر روز زندگی. بعد از سال‌ها التماس و تلاش، سال گذشته قسمتم شد اربعین کربلا باشم.

اما همه چیز از تصور من بسیار پررنگ‌تر و با وضوح خیلی بالابود، گرمای نجف در چشم به هم‌زدنی تمام تنمان را پر از قطرات عرق می‌کرد و من فقط به این فکر می‌کردم کی قرار است بغض دلم زیر قبه‌ی اباعبدالله باز شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

همه کاروان سعی می‌کردیم در ساعات خیلی خنک از موکب بیرون بزنیم؛ اما حرارت نجف می‌گفت خورشید تصمیم گرفته شهر امیرالمؤمنین را محکم در آغوشش بفشارد.

گرمای مشایه و تدابیر ناکافی ما

به مشایه که رسیدیم اوضاع خیلی بهتر شد، با اینکه نزدیک مهر بود و حالا توی بجنورد کم‌کم باید لباس گرم‌هایمان را بیرون می‌آوردیم، اینجا هر کاری می‌کردیم تا از شدت گرما تلف نشویم، پیاده‌روی را فقط گذاشته بودیم صبح علی‌الطلوع تا ۹ و از عصر هم ۶ به بعد که حالمان زیر گرما خراب نشود، داخل موکب‌ها هم تا دلتان بخواهد هوا سرد بود جوری که از سرمای درون و گرمای بیرون‌ ترک می‌خوردیم.

مرتب شربت آبلیمو و آب‌خنک می‌خوردیم و غذاهایی که شکممان را سیر می‌کرد با وسواس انتخاب می‌کردیم، ضدآفتاب برنامه هر روز بود و کلاه و عینک‌آفتابی هم فراموش نمی‌شد تازه بماند که خیلی از مسیر را سایه‌بان زده بودند و با آب‌پاش‌های مخصوص کربلا خنکمان می‌کردند. به شوخی به بچه‌های گروهمان گفتم: اگر همین‌طور پیش برود فکر نکنم من دیگر از گرمای جهنم بترسم؛ چون خوب دارم اینجا تمرینش می‌کنم.

باآن‌همه شور و حرارتی که برای پیاده‌روی اربعین داشتم گاهی وقت‌ها فکر می‌کردم چه اشکالی داشت وقتی که کمی هوا خنک است بیایم زیارت، چه اشکالی داشت در زیارتم جز آرامش آسایش هم فراهم باشد اصلاً چه اشکالی داشت حتماً اربعین نیایم یا حداقل بخشی از مسیر را با ماشین برویم و همه‌ی این فکرها زیر سر دمای هوا بود.

عمودها را می‌شمارم و قلبم تندتر می‌زند

یکی‌یکی عمودها را می‌شمارم و سلام زیارت عاشورا می‌خوانم و لعن می‌فرستم. از ۱۴۰۰ به بعد تپش‌های قلبم بیشتر می‌شود، احساس دل‌آشوبه‌های شب ۹ محرم به سراغم می‌آید، استرس دارم و نگرانم، وقتی حالم خوب نیست یا بیش از حد موضوعی ذهنم را درگیر کرده کم‌حرف می‌شوم و من الان کم‌حرف‌ترین آدم‌روی زمینم.

تاول‌های پایم خودشان را نشان می‌دهند، لنگان‌لنگان پیش می‌روم و عمودهای ۴۰۳ و ۴۰۴ تا می‌خوانم با همه تدابیر امنیتمان بالاخره من هم در مسیر مریض شدم و حالا جسم بیمار و پای لنگ و روح مریضم را سمت کربلا می‌کشانم. به اولین گیت عراق می‌رسیم، بازرسی بسیار به‌سرعت انجام می‌شود و رد می‌شویم، قلبم دارد از سینه بیرون می‌آید و با دست می‌کشمش داخل تا سرجایش بماند و کربلا ندیده نروم، از گیت خارج می‌شوم و چشمم می‌خورد به ۷ کنار ۱۴۰۰، به عمود وصال، به نقطه‌ای که اولین‌بار حرم شیر کربلا را می‌بینی، به گنبد طلایی عباس می‌زنم زیر گریه و بچه‌ها هراسان حالم را می‌پرسند، صدایم با بغض و تکه‌تکه‌ی وسط گریه می‌گوید گ‌ن‌ب‌ده!

اول باید از عباس اجازه بگیری

می‌گویند عاشورای ۶۱ به شمسی خودمان می‌شود ۲۰ مهر، اما مهر و دی عراق هیچ فرقی با تابستان ندارد، حرارت ظهر کربلا همان چیزی است که امروز می‌بینیم چه‌بسا بیشتر.

عمود ۴۰۷ می‌گوید از هرکجا می‌خواهی به حسین (ع) برسی اول باید از کنار عباس بگذری.

به نخل‌های بیابان نگاه می‌کنم و ستون‌های آسمان و مردان درشت‌هیکل عرب و تصویر تو میان فرات به قلم روحانی روح‌الامین. تو را تصور می‌کنم، با شانه‌های استوار، چشم‌های درشت و شبیه به پدر، چون شیر و آب فرات که برای تو آرام می‌شود.

عباس صیغه‌ی مبالغه است، یعنی بسیاری از بالاترین شجاعت‌ها

جایی خواندم؛ عرب می‌گوید عباس از ریشه عبس است و از این ریشه عابس را میسازد. عابس نام صحابه ایست که مجنون اباعبدالله است پهلوانیست که میرود و دشمن از او می هراسد. عابس اسم فاعل است، عرب عابس را تندخو، شجاع، دلیر و شیر بیشه معنی کرده است. 
اما عباس صیغه ی مبالغه است، یعنی بسیار تند خو، بسیار شجاع، بسیار دلیر، یعنی هرچه عابس داشت تو بر هزار ضرب کن. یعنی شیری که شیران دیگر از او می‌گریزند.

خجالت می‌کشی و از شرم تو آسمان می‌میرد

می‌گوید یک جای کربلا ریگ‌های بیابان از شرم تو سربه‌زیر انداخته‌اند و نخل‌ها از خجالت تو قدشان کوتاه‌تر شده، می‌گویند صدای شکستن قلبت پیش روی حسین یک روز قبل از عاشورا آمده، وقتی که شمر برای تو و برادرانت آن هم وقتی اباعبدالله از تو می‌خواهد پاسخش را بدهی‌مان نامه آورده است.

روضه شب تاسوعای امسال ۴ مرداد بود و این یعنی ذل گرما، اما وقتی روضه شروع شد نم‌نم روی دستمان شبنم نشست، آسمان تابستان در غم تو گریه می‌کند.

شب تاسوعا همه‌ی روضه تکرار همان تک‌بیت کوچک است: 
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
عمدار نیامد
علمدار نیامد...

بی خداحافظی رفتی!

اصلاً مگر قرار بود برای همیشه بروی؟ تورفته بودی برای اهل حرم آب بیاوری، رفته بودی؛ چون شیری به دل لشکر زده و گلوی بچه‌های حسین را تازه کنی، قرار نبود بی خداحافظی بروی، قرار نبود زینب نتواند روی چشمت بوسه بزند، قرار نبود علمدار خیمه‌ی زینب آن‌جور سر و گردنش با عمود...

به نخل‌های کربلا نگاه می‌کنم، به خاک‌های روی زمین، به آسمان همیشه غم‌انگیزش که چگونه از شدت این غم هنوز فرونریخته است.

بوس یاس آمده در علقمه

مقتل می‌گوید با برادر به دل میدان زدی و بی‌برادر ماندی، وقتی بین تو و اباعبدالله فاصله افتاد کمین کردند و دست‌هایت را گرفتند، حتی خدا به حرمت دستان بریده‌ات واجب نکرده بین نماز، قنوت را. مقتل می‌گوید آبرویت را به دندان گرفتی و از مُهَج خون مایه می‌گذاشتی که عمودی افتاد.

بوی یاس آمده در علقمه، یعنی اینکه زائر جسم مین خورده‌ی تو زهرا شد. صدای وَلدی می‌پیچد توی گوش صحرای کربلا و عباس می‌خواهد برای مادر بلند شود؛ اما بدون چشم و دست و سرشکسته‌ی با عمود مگر می‌شود؟ مادری می‌آید که حالا خیلی به هم شبیه هستید، بازوی مقطع و شکسته، سر کبود و عمود خورده، پهلوی تیرباران و پهلویی که... لعنت...

می‌خواهم عمو صدایت کنم

عمود حرم حسین می‌افتد، مادحین می‌گویند اولین جایی که لشکر دشمن جرئت پیدا می‌کند به‌سوی خیمه‌ها اشاره کند وقت افتادن عباس است. می‌خواهم نخل باشم، میخی‌ام علقمه باشم، می‌خواهم خاک‌های بیابان کربلا باشم، می‌خواهم گوشه عبایت را بگیرم و عمو صدایت کنم، می‌خواهم کسی باشم که منتظر مشک توست می‌خواهم بگویم فدای سرت اگر مشک پاره شد و همه‌جا دریا شد تو فقط برگرد تو بیا تا ماه روی اینکه شب‌ها دوباره بیاید توی آسمان را داشته باشد، می‌خواهم در غم تو بمیرم؛ اما نمی‌توانم.

ای همه‌کس و کار حرم، بمان نرو

می‌گوید اِنکَسَرَ ظَهری و خورشید گریه می‌کند، می‌گوید چاره‌ام گم شد و کوه‌های جهان ضجه می‌زنند، زن‌ها در شنیدن داستان تو گریبان پاره می‌کنند و مردان ما شبیه زنان گریه می‌کنند. بچه‌ها تو را به عمو می‌شناسند و عالم به شبیه‌ترین مرد دنیا از رشادت و دلیری نسبت به امیرالمؤمنین (ع).

حسین (ع) را اَخا می‌خوانی و بعد تو بی کس می‌شود، بدون تو لشکر حسین (ع) می‌پاشد، تو چاره‌ی اهل حرمی، تو پناهگاه بچه‌های خیمه‌ای، تو یک‌تنه یک لشکری چرا این‌طور به خاک تیره افتاده‌ای، حالا حسین (ع) تمنا می‌کند بلند شو علمدار، با رفتنت آتش زدی بر روزگار من، ترس به جان اهل حرم افتاده، چشم‌های حرامی‌ها باز شده، دخترها گره‌های معجر محکم می‌کنند، صدای هلهله‌شان حالا دیگر قطع نمی‌شود، بلند شو علمدارم که قد حسین (ع) بدون تا می‌شود و غم‌های دلم بی عدد می‌شود.

علم تو در بالاترین نقطه‌ی جهان ابدی است

روضه عباس را بارها شنیده‌ایم، اما هربار بیشتر از سال قبل گریه می‌کنیم، روبه‌روی ضریح می‌ایستم، صدایش می‌کنم عمو عباس و دلم آتش می‌گیرد، چه می‌شد به‌جای مشایه تقدیر جور دیگری رقم می‌خورد و این همه عاشق در ۱۰ دهم محرم ۶۱ اینجا بودند، علم تو یک‌بار بر زمین افتاد و از آن روز تا ابد بر فراز خواهد ماند، در بالاترین نقطه‌ی عالم، علم تو تنها علمی خواهد بود که تا ابد بالاست و این‌همه‌ی آبروی اهل زمین است.

یا کاشف الکرب عن وجه الحسین، اکشف کربی به حق اخیک الحسین

پایان پیام/آ

منبع: فارس

کلیدواژه: سیب یس اهل حرم بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۲۹۱۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محرم نویدکیا: اذیت کننده است که بازی‌های خانگی را دست می‌دهیم

سرمربی تیم فوتبال مس رفسنجان گفت: برایمان اذیت کننده است که خیلی از بازی‌ها را در خانه از دست می‌دهیم و باید سعی کنیم با کیفیت بهتر بازی‌های داخل خانه را خوب امتیاز بگیریم.

به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمان، محرم نویدکیا امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در نشست خبری پس از دیدار مقابل گل‌گهر سیرجان، اظهار کرد: به نظر من بازی خیلی سنگین و خوبی بود و فشار زیادی به تیم آمد؛ تا قبل از اینکه گل بخوریم خیلی بازی خوبی انجام دادیم و سه یا چهار موقعیت خوب داشتیم هم در شرایط هم در ضربات ایستگاهی ولی گل خوردیم و تمرکزمان به هم ریخت.

وی با بیان اینکه بین دوبازی اوضاع متعادل شد و نیمه دوم را نسبتاً خوب شروع کردیم و به گل رسیدیم، افزود: از دقیقه ۷۰ به بعد بچه‌ها از لحاظ جسمانی خسته بودند و ۲۰ دقیقه آخر از لحاظ فوتبالی گل گهر بهتر از ما بازی کرد.

سرمربی تیم فوتبال مس رفسنجان تصریح کرد: با همه این شرایط با وجود اینکه بازی قبل با پیکان ۱۲۰ دقیقه بازی کرده بودیم و تعداد نفرات جایگزین کمی داریم، باید از بازیکنانم تشکر کنم که تلاش کردند تا جایی که توانستند بازی را برگردانند اما متأسفانه نتوانستند.

وی ادامه داد: برایمان اذیت کننده است که خیلی از بازی‌ها را در خانه از دست می‌دهیم و باید سعی کنیم با کیفیت بهتر بازی‌های داخل خانه را خوب امتیاز بگیریم؛ وقتی تیم می‌تواند موقعیت خلق کند یعنی سعی می‌کند کارش را خوب انجام دهد ولی در ضربات آخر یکسری چیزها آموزشی نیست و خلاقیت خود بازیکنان است اما بچه‌ها تلاش خودشان را می‌کنند.

نویدکیا در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر عدم حضور منتظر محمد، بیان کرد: منتظر محمد بازیکن خیلی باکیفیتی است ولی کاپیتان تیم ملی امید کشورش است و می‌توانستیم اجازه ندهیم که برود لذا دور از انصاف بود؛ باید انصاف را باید رعایت می‌کردیم که به تیم ملی کشورش کمک کند و من هم این کار را برایش انجام دادم.

وی با اشاره به اینکه منتظر محمد مصدومیتی ندارد، افزود: بودن منتظر محمد مسلماً دست من را بازتر می‌کرد که شرایط بهتری برای تیم درست کنم ولی از آن‌طرف منصفانه بود به او اجازه دهم؛ الان هم ممکن است المپیک برود که اعتبارش برای باشگاه ما هم هست.

سرمربی مس رفسنجان هم‌چنین در مورد شرایط آب و هوایی و بارانی، تصریح کرد: آب و هوا و اینکه بگویم باران می‌آمد ما نبردیم، بهانه است، چون زمین خوب است و شرایط استاندارد دارد. باران نمی‌تواند بهانه‌ای برای کیفیت یا خراب شدن بازی باشد. بازی ارتباطی به باران ندارد.

وی تأکید کرد: از خودم و بازیکنانم توقعم بیشتر است؛ خیلی کار خاصی نکردیم و سعی کردیم شرایط تیم را فقط بهتر کنیم. انتظارمان بیشتر است و امیدوارم در نهایت بعد از لیگ بتوانیم ببینیم کسی که بالای سر تیم بوده است، توانسته به تیم کمک کند یا خیر.

نویدکیا در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران مبنی بر اینکه حقوق تیم‌های پایه مس کم است یا مطالباتشان پرداخت نشده است و تریبونی در اختیار ندارند، اظهار کرد: وقتی فهمیدم رشته‌های دیگر مطالباتشان را نداده‌اند گفتم اگر قرار است شرکت مس از باشگاه حمایت کند، همه جزو باشگاه هستند و باید حق و حقوق آن‌ها هم پرداخت شود.

وی ادامه داد: من نباید اینجا بنشینم و از خودم و بازیکنانم دفاع کنم، من می‌دانم مربیان پایه با حقوق ناچیز شبانه‌روز وقت می‌گذارند که یکی از بازیکنان به بزرگسالان برسد و مایه افتخار شهرشان باشد. ان شاءالله شرکت مس همانطور که حواسشان به تیم ما هست خواهش می‌کنم از سایر تیم‌ها هم مراقبت کنند.

کد خبر 749890

دیگر خبرها

  • محرم زیر باران زانو نزد (عکس)
  • محرم نویدکیا: اذیت کننده است که بازی‌های خانگی را از دست می‌دهیم
  • محرم نویدکیا: اذیت کننده است که بازی‌های خانگی را دست می‌دهیم
  • مس با محرم دربی استان را هم نباخت
  • حال و هوای مرقد مطهر حضرت عباس(ع) در کربلا
  • انتشار لیست کاندیداهای دور دوم انتخابات تهران +کد انتخابی نامزدها
  • اعلام اسامی و مشخصات نامزدهای دور دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس
  • اعلام اسامی نامزد‌های دور دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران
  • عشق در قلمرو حیات وحش؛ وقتی حیوانات عاشق می‌شوند (عکس)
  • عکس| میثم مطیعی هشدار داد: کربلا رخ می‌دهد، نه ظهور